وظایف مدیریت بازار
فعالیتهای مدیریت بازاریابی باید در چارچوب برنامههای استراتژیک یک شرکت و با نگرش نظامگرا انجام گیرد. مدیریت بازاریابی وظایف زیر را به عهده دارد:
جمعآوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و به طور کلی تعیین نیاز مصرفکنندگان موردنظر. لازم به توضیح میباشد که مدیران بازاریابی باید از طریق تقسیم بازار بتوانند مصرفکنندگان موردنظر را شناسایی نمایند و با توجه به خصوصیات مصرفکنندگان، کالا و خدمات موردنیاز آنها را تامین کنند.
تعیین هدفهای بازاریابی با توجه به نتایج اطلاعات به دست آمده و منابع شرکت مانند مشخص کردن هدفهای فروش و سهمیه بازار.
تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی Mix Marketing که عناصر عمده آن عبارتند از محصول، قیمت، کانالهای توزیع و فعالیتهای پیشبرد فروش که این عناصر به عنوان فعالیتهای قابل کنترل مدیریت بازاریابی میباشند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه محصولی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه نمایند و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرفکنندگان برسانند. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی (سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و…) که بر فعالیتهای بنگاه اقتصادی تاثیر دارند با امکانات موسسه مشخص میگردند. در نتیجه مدیریت بازاریابی با توجه به نیاز مصرفکنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات موردنیاز مصرفکنندگان را تهیه و عرضه نمایند.
سازماندهی: به منظور اینکه مدیریت بازاریابی بتواند به اهداف موردنظر برسد باید فعالیتهای بازاریابی خود را سازماندهی نماید و نیروی انسانی و آموزش لازم را تامین نماید و ضمنا جهت پیشبرد فعالیتها هماهنگیهای لازم را داشته باشد.
کنترل و یا نظارت: به منظور اینکه فعالیتها با توجه به برنامه پیش برود مدیریت بازاریابی باید در مقاطع زمانی مختلف عملکرد را با برنامه مورد بررسی و مقایسه قرار دهد و در جهت رفع مشکلات و تجدیدنظر در برنامه اقدام نماید.
تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم و قطعات و ارائه خدمات تعمیراتی جهت محصولاتی که به فروش رفتهاند. بدیهی است مصرفکنندگان در تصمیمگیری جهت خرید کالا در یک بازار رقابتی حتما به پارامتر خدمات بعد از فروش توسط تولیدکنندگان نیز توجه دارند.
بررسی نظریات مصرفکنندگان: مدیران بازار در نهایت، نقطهنظرات و عکسالعمل مصرفکنندگان را در مورد کالا یا خدماتی که ارائه شده باید از طریق شیوههای مختلف تحقیقات بازاریابی دریافته و آنها را بررسی و مورد استفاده در تصمیمگیری و برنامههای خود قرار دهند. زیرا فرض ما در بازاریابی پیشرفته این است که مصرفکنندگان حرف اول را میزنند و اگر بنگاه اقتصادی بخواهد در اقتصاد رقابتی (اقتصاد بازار) فعال باشد و سهم عمدهای از بازار را به خود اختصاص دهد و در نتیجه سود داشته باشد و به زندگی خود ادامه دهد باید حتما به مصرفکنندگان توجه لازم را داشته باشد.
علاوه بر وظایف مذکور، ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات ارائه شده نیز جزو وظایف مدیریت بازار میباشد. مدیریت بازاریابی وظیفه دارد «مقدار»، «زمان» و «خصوصیات» تقاضا را طوری هماهنگ کند که سازمان بتواند به اهداف خود برسد. بدیهی است در هر زمان مقدار واقعی تقاضا برای کالا یا خدمات ممکن است «پایینتر»، «مساوی» و یا «بالاتر» از سطح تقاضای موردنظر باشد. برای ایجاد تقاضا در مورد کالا سه شرط باید وجود داشته باشد: اول باید نیاز برای آن کالا توسط گروهی از مردم وجود داشته باشد، دوم آنکه این گروه قدرت خرید کالاها را داشته باشند و سوم آنکه میل داشته باشند قسمتی از پول خود را در رفع نیاز خود بپردازند.
جمعآوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و تعیین نیاز مصرفکنندگان
مشخص نمودن هدفهای فروش و سهمیه بازار
تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی که عناصر آن از محصول، قیمت، کانالهای توزیع و فعالیتهای پیشبرد فروش میباشند.
سازماندهی فعالیتهای بازاریابی و نیروهای انسانی و آموزش لازم برای آن
کنترل و یا نظارت به منظور اینکه فعالیتها با توجه به برنامه پیش برود.
تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم یدکی و قطعات
بررسی نظریات مصرفکنندگان در ارتباط با محصولات و خدمات ارائه شده
ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات
ایجاد هماهنگی بین مقدار، زمان و خصوصیات تقاضا